بازاريابي مستقيم

به سوي بازاريابي مستقيم

چکيده: بازاريابي مستقيم (Direct Marketing) يکي از اجزاي پنجگانه ابزارهاي ترويج است که به همراه تبليغات، پيشبرد فروش، روابط عمومي و فروش شخصي، در برقراري ارتباط با مخاطبان هدف استفاده مي ‌شود. شرکتها و سازمانهاي بيشماري از کوچکترين خرده فروشها و سازمانهاي مدني و خيريه گرفته، تا بزرگترين کمپاني هاي بين المللي از امکانات بازاريابي مستقيم براي تبليغ محصولات و خدمات شرکت استفاده مي کنند. اين مقاله ضمن ارائه تعريفي از بازاريابي مستقيم و روند رشد آن، ضرورت استفاده از اين روش و شيوه‌ هاي آنرا بيان داشته، درپايان قوتها و ضعفهاي آن را بازگو کرده است. نتايج بررسي، توجه به امر اصلاح نظام گزينش و جذب نيروي انساني وآموزش افراد به منظور استفاده از اين سبک، ترويج در سازمانهاي امروزي را ضروري مي‌نمايد.

مقدمه
با توجه به افزايش روزافزون رقابت توليدکنندگان و نيز گسترش بازار مصرف محصولات و خدمات و پيشرفتهاي علمي و فني، فرصتي فراهم است تا کارشناسان امور تجارت و بازاريابي با استفاده از تسهيلات مخابراتي و امکانات ارتباطي از اين وضعيت بهره جسته، با جلب رضايت مشتريان فعلي و بالقوه وضعيتي ايده آل براي سازمان فراهم کنند. از راههاي مختلفي مي توان رضايت مشتري را جلب کرد، از جمله: به وسيله کاهش هزينه هاي خريد مشتري ، صرفه جويي در وقت مشتري از راه خدمت رساني سريعتر، عرضه محصول طبق خواست مشتري با قيمت مناسب و ...

بازاریابی

يکي از ابزارهاي مهمي که مي تواند در اين راه کمک موثري باشد، استفاده از ابزارهاي مخابراتي و اينترنتي است. توسعه فناوري اطلاعات و ارتباطات، تجارت الکترونيک، توسعه وب سايت هاو... مانند تمامي رشته ها، مديريت و بازاريابي را هم تحت تاثير قرار داده است که يکي از علايم آن گرايش بيشتر شرکت ها به سوي بازاريابي مستقيم است.
مفهوم بازاريابي مستقيم
بازاريابي، همانند آشپزي، هم علم است و هم هنر. هر تحليلگر بازاريابي، همانند هر آشپز، سليقه ويژه خود را دارد. کيفيت نهايي کار، به پسند وي بستگي دارد. هدف نهايي يک استراتژي بازاريابي نشان دادن جهت هايي به سازمان به منظور ثروت آفريني بيشتر است. به منظور تحقق اين هدف استراتژي، بازاريابي درست بايد قابل فهم، مرتبـط و عملي باشد. بازاريابي مستقيم سردرگمي و ابهام و عدم اطمينان موجود در استراتژي بازاريابي انبوه، بازايابي تفکيکي و بازاريابي متمرکزرا برطرف مي¬‌کند و به گونه اي مستقيم مشتري را نشانهگيري مي‌کند.
(Thomas, 2007)
به گمان کاتلر (2007) بازاريابي مستقيم به عنوان به کارگيري کانالهاي مستقيم ارتباط با مصرف کننده به منظور يافتن مشتري و تحويل محصول و خدمت به مشتري، بدون نياز به استفاده از واسطه ها ي بازاريابي تعريف شده است. بازاريابي مستقيم به بازارياب اجازه ميدهد که پاسخهاي مستقيم بيشتري را از مشتري دريافت کرده، بازار هدف را به گونه بهتري نشانه¬‌گيري کند و محصول را بدون قرار گرفتن در فرايـنـد عــريض و طويل و پرهزيـنـه کانالهاي سنــتي به فـروش رساند .( Wilkinson,2007)
بازاريابي مستقيم با برقراري ارتباط مستقيم و بي واسطه با مشتريان، سعي در جذب و حفظ مشتريان دارد. اين روش برخلاف ساير اشکال ارتباطي،معمولاً نيازمند پاسخ فوري مشتري است و براين اساس، اثربخشي فعاليتهاي بازاريابي مستقيم به صورت کمي قابل سنجش است.
بازاريابي مستقيم، لزوماً شامل فعاليت‌هاي کوتاه‌¬مدت و پاسخ¬مدار نيست. عمده اقدامهاي انجام گرفته در زمينه بازاريابي مستقــيم به صورت کمي قابل سنجش است. بازاريابي مستــقيم به دنبال توسعه روابط مستقيم مستمر با مشتريان است، چراکه اکثر بازاريابان براين باورند که هزينه جذب مشتريان جديد، پنج برابر حفظ مشتريان فعلي است. براين اساس فعاليتهاي بازاريابي مستقيم،به عنوان ابزاري براي رضايتمند نگه داشتن مشتريان و تشويق او به هزينه کردن خواهدبود. زماني که مشتري جذب شد، فرصت فروش ساير محصولات بنگاه به او، به وجود مي¬‌آيد(peter,1999: 18)

رشد بازاريابي مستقيم
فروشهايي که از راه مجراي سنتي بازاريابي مستقيم انجام مي¬‌شود، رشد بسيار سريعي داشته‌اند. عوامل متعددي باعث اين رشد بوده¬‌اند. در تعداد زيادي از بازارهاي خاص که به اولويتهاي وي‍‍ژه توجه مي‌شود، پديده اي به نام: توده‌زايي بازار به وجود آمده است.هزينه بالاي رانندگي، راه‌بندانها و دردسرهاي ناشي از پيدا کردن توقفگاه براي خودرو ، کمبود زمان وکمبود تعداد خرده فروشيها و صفهاي طولاني در برابر در خروجي فروشگاهها، همه اينها، باعث شده اند که افراد از راه پايگاههاي شبکه، خطهاي تلفن رايگان و 24 ساعته‌، سفارش خريد بدهند(اين خريدها در حالي انجام ميشوند که خريدار نيازي به مراجعه به فروشگاه ندارد). اقدامهايي که شرکتهاي: فدرال اکسپرس، ايربورن و يونايتد پارسل سرويس به کار مي‌‌برند و مي¬‌کوشند محموله¬‌ها را به سرعت تحويل دهند، باعث شده است که مردم و خريداران با استفاده از اين سيستم‌ها، سفارش کالاي مورد نظر را بدهند. گذشته از اين، بسياري از فروشگاههاي زنجيره اي بخشهاي متعلق به اقلام کالاهايي را که فروش کند دارند، حذف کردهاند ودر نتيجه اين امکان به وجود آمده است که برخي ديگر از راه بازاريابي مستقيم، بتوانند اين اقلام محصول را به خريداران ويژه خود تحويل دهند. همچنين بازاريابهاي فعال در بازاريابي مستقيم، با استفاده از قدرت رايانه و دادههاي بسيار زياد، مي‌توانند براي مشتريان خود بهترين مشتريان احتمالي را شناسايي کرده، در اين راه از روش مقايسه هزينه و منفعت، استفاده مي‌¬کنند. بازارياب‌هاي تجاري به صورتي فزاينده، به پست مستقيم و بازاريابي از راه دور روي آورده اند و مي‌کوشند به جاي استفاده از نيروي فروش و تحمل هزينه‌‌هاي روزافزون اين نيرو، فروشها را بدان‌گونه انجام دهند (کاتلر، 1383 :600)
ضرورت استفاده از بازاريابي مستقيم
در سالهاي 1970 بازاريابي محصولات صنعتي به نسبت کم هزينه بود، در حالي که هزينه پردازش داده ها براي همه و حتي براي بزرگترين شرکتها هم خيلي گران بود. در اواخر سال 1980 ، اوضاع برعکس شد. هزينه هاي فروش و بازاريابي سنگين تر شد. علاوه بر اين، محصولاتي که وارد بازارها مي شدند و به صورت خيلي جزئي تغيير مي کردند، روند آرامي را در پيش داشتند.
امروزه چالش عمده بازارايابي، کاهش هزينه هاي فروش است . بدين منظور دو راه، از عملي ترين راهها ، افزايش بهره‌وري کارکنان فروش يا توجه بيشتر به سمت يک مجراي فروش اقتصادي تر است. بازاريابي مستقيم مي تواند به هر دو هدف کمک کند .
همچنين بازاريابي مستقيم مي‌تواند مشتريان بالقوه را شناسايي و تعديل کرده، مساعي فروش کارکنان فروش را تقويت کند . بازاريابي مستقيم ميتواند به فروشندگان کمک کند با تصميم گيرندگاني ديدار کنند که پيشتر درهاي اتاق خود را بر روي ديگران بسته بودند. بازاريابي مستقيم مي‌¬تواند آگاهي مشتريان بالقوه و مشتريان کنوني را در مورد يک شرکت و محصولات و خدمات شرکت افزايش دهد و به عنوان ابزاري براي يادآوري اين نکته به کار رود که شرکت مي¬‌خواهد با طرف مقابل رابطه تجاري داشته باشد .
يکي از بزرگترين فوايد بازاريابي مستقيم براي بازاريابان خرده اين است که هزينه هاي بازاريابي مستقيم براي هر مشتري آن‌چنان بالاتر از هزينه هاي بازاريابي مستقيم بازاريابان، عمده نيست‌. بازارياب خرده ممکن است در کسب درآمدهايي که صرف تبليغات در نشريات تجاري يا بازرگاني براي افزايش و حفظ تصوير در يک بازار محدود مي¬کند، توانايي نداشته باشد اما به وسيله بازاريابي مستقيم، بازاريابان صرفنظر از بزرگي و کوچکي خود، با تبليغات کافي براي ايجاد تأثيرات عظيم دست کم مي‌توانند به مهمترين بخش هاي بازار هدف خود دست يابند .
در حالي که بازاريابي مستقيم به عنوان يک بخش مکمل آميخته بازاريابي، در بيشتر شرکتهاي بزرگ شناخته شده است، در راه اندازي سيستم اطلاعات بازاريابي که حجم عظيمي از اطلاعات را با سرعت و با هزينه هاي ناچيز جمع آوري مي‌کند، عنصري راه گشاست. سيستم‌هاي اطلاعات بازاريابي فقط عمليات بازاريابي مستقيم را پشتيباني نمي¬‌کنند، بلکه علاوه بر آن، تمامي گروههاي فروش و بازاريابي در شرکت سود مي برند. همچنين کاربرد بازاريابي مستقيم، به عنوان بخش مهمي از آميخته ويژه بازاريابان سازماني افزايش يافته است، چون خوشبختانه نياز رو به رشد نسبت به اطلاعات با توانايي کامپيوتر در تهيه و تأمين اين اطلاعات، مطابق شده است . (L junger,1989)

شيوههاي بازاريابي مستقيم
همان‌گونه که پيشتر اشاره شد: امروزه بازار به گروهي از بازارهاي کوچک شکسته شده است و در نتيجه رسانه‌هاي تازه و گوناگون به ميدان آمده، فعاليت مي¬‌کنند. رسانه‌¬هاي پيشرفتـه‌اي مانند: تلويزيونهـاي کابلي، ارتباطات ماهواره‌اي و شبکه‌هاي ماهواره¬اي، نه تنها بخش‌بندي کوچک مينياتوري در بازار را فراهم کرده‌اند که بازاريابي يک نفره به کمک شبکه و رايانه¬‌هاي شخصي هم امکان‌پذير شده است. بسياري از شرکتها، پايگاه داده‌¬پردازي گسترده‌اي دارند که نام و نشان هزاران و حتي ميليونها مشتري را در خود گردآورده‌‌اند. از ديدگاه کاتلر، شيوه‌هاي مورد استفاده در بازاريابي مستقيم عبارتنداز:
* بازاريابي با کاتالوگ
* بازاريابي پست
* بازاريابي تلفني
* فروش الکترونيکي
* فروش تلويزيوني
* فروش با کمک نمابر
* فروش با پست الکترونيکي
* فروش با پست آوايي( درگي، 1386: 427)
در اينجا به توضيح مختصري پيرامون چهارگونه عمده بازاريابي مستقيم، يعني: بازاريابي با پست يا کاتالوگ، بازاريابي از راه دور، بازاريابي از راه راديو و تلويزيون و بازاريابي الکترونيکي مي¬‌پردازيم:
1. بازاريابي مستقيم با پست و با کاتالوگ
بازاريابي با پست در واقع همان ارسال نامه، آگهي تبليغاتي، نمونه کالا، يک بخشنامه يا يکي ديگر از ابزارهاي مورد استفاده کارکنان فروش است که بر اساس نام و نشاني مشتريان بالقوه، براي آنان ارسال مي¬‌شود. اسامي مشتريان از فهرست بزرگتري از مشتريان استخراج ¬شده، نامه پستي يا آگهي تبليغاتي براي آنان فرستاد مي‌شود. با پست مستقيم، مي¬‌توان پيامي اختصاصي براي مشتريان فرستاد. علاوه براين، پست مستقيم، از انعطاف بيشتري برخوردار است و اندازه¬‌گيري نتايج حاصل از آن نيز به سهولت انجام مي‌¬پذيرد.
2. بازاريابي با کاتالوگ
در اين روش، با استفاده از کاتالوگ‌هايي که به نشاني بعضي از مشتريان فرستاده مي‌شود يا در فروشگاه‌ها، در معرض ديد آنان گذاشته مي‌¬شود، بازاريابي صورت مي‌گيرد.
3. بازاريابي از راه دور
بازاريابي از راه دور، همان استفاده از تلفن براي فروش مستقيم کالا به مصرف‌کنندگان است. اين روش بازاريابي، ابزار اساسي بازاريابي مستقيم به حساب مي¬ايد.بازاريابي تلفني، هم در مورد کالاهاي مصرفي و هم در مورد کالاهاي صنعتي، کاربرد دارد. شرکت جنرال الکتريک براي فروشهاي کوچک خود از بازاريابي تلفني استفاده مي¬‌کند.
4. بازاريابي تلويزيوني
بازاريابي تلويزيوني به دو شکل عمده صورت مي¬‌گيرد: شکل اول آن، استفاده از آگهي¬‌هاي تبليغاتي واکنش مستقيم است. در اين روش بازارياب اقدام به پخش آگهي مي¬کند که اغلب بين 60 تا 120 ثانيه طول مي¬‌کشد. در اين آگهي¬‌ها محصول به گونه‌اي متقاعدکننده توصيف مي‌¬شود و در پايان يک شماره تلفــن مجاني براي سفارش آن کالا در اختيار مشتريان قرار مي¬‌گيرد. خريد خانگي، شکل ديگري از بازاريابي مستقيم با تلويزيون است. کانال خريد خانگي، برنامه¬‌هاي تلويزيوني يا کانال‌هاي ويژه و کاملي هستند که به فروش کالا و خدمات اختصاص يافته‌¬اند. ( کاتلر ،1385: 542)

قوتها وضعفهاي بازاريابي مستقيم
بازاريابي مستقيم از چندين نقطه قوت برخوردار است . نخستين فايده‌اي که از مزاياي بازاريابي مستقيم به ذهن مي‌رسد. کسب سود بالاتر به علت حذف واسطه‌هاست . بازاريابي مستقيم، باعث صرفه جويي در هزينه هاي بسته بندي نگهداري و حمل و نقل مي شود. جريان نقد در بازاريابي مستقيم، به گونه اي مستقيم بين شما و مشتري جريان دارد و اين جريان با سرعت خيلي بالايي صورت مي گيرد، بازاريابي مستقيم، برخي امکانات کنترل بازار يابي را به شما مي‌دهد . در بازاريابي مستقيم، شما در جايگاهي قرار داريد که مي توانيد قيمت منحـصـر به فرد خود را تنظيم کنيد . (Terry E. pool)
فروشندگاني که به صورت مستقيم بازاريابي مي¬‌کنند، مي¬‌توانند فهرستي از اطلاعات مربوط به نام، مشخصات و نشاني خريداران بالقوه، با هر ويژگي، را خريداري کنند. سپس پيام‌هاي خود را به صورت شخصي، بنابه سليقه هر گروه، درآورند و با هر مشتري، يک رابطه دائمي برقرار سازند. کساني که محصولات خود را به صورت مستقيم عرضه مي¬‌دارند، مي‌¬توانند زمان مناسب براي ايجاد تماس با هريک از مشتريان را تعيين کنند. کالاهايي که به صورت مستقيم توسط فروشنده عرضه مي¬‌شود، بيشتر مورد استقبال خريدار قرار مي¬‌گيرد؛ زيرا اين اقلام براي مشتريان احتمالي و علاقه‌مند فرستاده مي‌شود. بازاريابي مستقيم، اين امکان را به وجود مي¬‌آورد که فروشـــنده رسانه‌¬هاي گوناگون را مورد آزمون قرار دهد و پيامها را براساس روش مبتني بر مقايسه هزينه و سود بفرستد و نيز اجازه نمي‌¬دهد که شرکتهاي رقيب از استراتژي و محصولات عرضه شده آگاه شوند (استراتژي و عمل اين دسته از فروشندگان در معرض ديد شرکتهاي رقيب قرار نمي¬‌گيرد). سرانجام بازاريابي مستقيم به گونه¬‌اي است که مي‌‌توان واکنش مشتريان بالقوه را اندازه‌‌گيري کرد و براساس آن مناسب‌ترين و سودآورترين مبارزه‌¬هاي تبليغاتي را ترتيب داد.
بازاريابي مستقيم براي مشتري هم فوايدي دارد: از ديد مشتري خريد در خانه، راحت و بدون دردسر است. خريدار مي‌تواند در وقت صرفه¬‌جويي کرده، فروشنده نيز مي¬‌تواند کالاهاي بيشتري به مشتري معرفي کند. خريدار مي‌¬تواند با خواندن کاتالوگ‌ها و خدماتي که از راه شبکه ارائه مي¬‌شود، قيمتها و محصولات را باهم مقايسه کند، سپس براي خود يا براي ديگري کالايي را سفارش دهد (کاتلر، 1383: 600).
به طور کلي بازاريابي مستقيم امکان نشان دادن واکنش ويژه در برابر هر يک از گروههاي مشتريان، هدف را امکان‌پذير مي‌سازد. اين تکنيک، شيوه موثري براي کسب و کارهاي کوچک به شمار مي‌¬رود، زيرا امکان مي¬‌دهد که:
- بر منابع محدودي تمرکز کرده، در عين حال به نتايج مطمئني دست يابيد.
- ميزان موفقيت تبليغات خود را با بررسي پاسخ‌هاي مخاطبان، به دقت بسنجيد.
- بازاريابي خود را آزمون کنيد. شما مي¬‌توانيد نمونه اي را که نماينده مشتريان هدف شما مي¬‌باشند، هدف گيري کنيد و نتايج پاسخ‌ها را پيش از توسعه يک هماورد تبليغاتي گسترده، مورد بررسي قرار دهيد.
همچنين يک هماورد بازاريابي مستقيم، به شرکت کمک مي¬‌کند که به اين هدفهاي کليدي دست يابد:
- افزايش فروش به مشتريان کنوني،
- کمک به وفادار ماندن مشتريان،
- ترميم روابط تيره شده،
- راه اندازي کسب وکار جديد (www.businesslink.gov.uk).
اين يک روي سکه است، زيرا بازاريابي مستقيم نقاط ضعفي هم دارد . حجم محصولاتي که با روش بازاريابي مستقيم فروخته مي‌شوند اغلب به اندازه فروش با ساير روشهاي بازاريابي نيست و به هر حال بايد قيمت هاي بالاتري براي حجم فروش پايين در نظر گرفت . بازاريابي مستقيم، مستلزم تعهدات زماني قوي تري است. شما لازم مي دانيد محصول خود را در بازار بفروشيد. همچنين شما به برخي مهارت هاي انساني به منظور ارتباط مستقيم با مشتريانتان نيازمنديد. در حالي که افراد هميشه از نظر روحي وضعيت ايده آلي ندارند، امّا از شما انتظار مي‌رود که هميشه يک چهره شاداب از خود نشان دهيد .
اگر شما در صدد هستيد که در فروش محصولات خود فردي موفق باشيد، به برخي مهارتهاي بازاريابي نياز خواهيد داشت. چالش عمده شما متقاعد کردن افراد براي خريد محصول شما و حفظ آنان به عنوان مشتريان شرکت است. واقعيت اين است که هر کسي شايستگي ندارد از عهده بازاريابي مستقيم برآيد .

نتيجه گيري
با توجه به پيشرفت هاي علمي و تکنولوژيکي و تحولات چشمگير در تمامي جنبه هاي زندگي بشري، بي ترديد رفتار خريد مشتريان و چگونگي تصميم گيري آنان نيز از اين دگوگوني¬ها بي بهره نخواهند بود . بنابراين سازمانها و شرکتهايي موفق خواهند بود که بتوانند به بهترين حالت و در سريع ترين زمان ممکن، به نيازهاي در حال تغيير بشري، پاسخگو باشند و از ارضاي نياز مشتري فراتر رفته، بتوانند مشتري را مسرور کنند .
بازاريابي مستقيم، يکي از ابزارهايي است که با توجه به اين تحولات به‌وجود آمده و مي تواند در دستيابي به اين هدفها کمک موثري باشد و شرکتها خواسته يا ناخواسته، دير يا زود، بايستي به اين سمت حرکت کنند . البته اين سبک تبليغ و ترويج محصول در کنار قوتها و مزاياي بيشمار، ضعفهايي هم دارد و خالي از عيب نيست. اما بايد گفت که: مزايا يا به عبارت بهتر، نقاط قوت بازاريابي مستقيم، بر ضعفهاي آن، چه به لحاظ کمي و چه به لحاظ کـيفي، مي¬چربد. بنابراين به نظر مي‌رسد حرکت به سوي استفاده از بازاريابي مستقيم امري گريزناپذير است.

روانشناسي مذاكرات بازاريابي

روان شناسي  مذاكرات بازاريابي

 

 

مسئولان يك بنگاه توليدي يا تجاري ، در مقام خريدار يا در مقام فروشنده ، مذاكره كننده نيز هستند . هر فردي كه در زمينه هاي تجاري فعاليت مي كند . خواه نا خواه در شرايطي قرار مي گيرد كه بايد براي متقاعد كردن طرف مقابل  يا ترغيب او به خريد ، مذاكره كند . در زمينه هاي توليدي ، خدماتي و مالي نيز همين وضع صدق مي كند .

مذاكره كننده بايد داراي صفات ، توانايي ها و هنرهايي باشد تا بتواند ارتباطات لازم بين دو طرف معامله را براي رسيدن به هدف معين يا منافع مشتركي كه طرفين خواهان آن هستند . برقرار كند . بنابراين ، مذاكره بازاريابي مفهومي فراتر از يك واژه است و در حقيقت فرآيند، جريان يا برنامه اي است كه خريد و فروش را همزمان به نتيجه برساند . مسئولان بازاريابي شركت ها بايد با فنون و روش هاي جديد ايجاد ارتباط با مردم. رقبا ، خريداران ، و فروشندگان آشنا باشند . در مذاكرات بازاريابي آنچه مهم است . انجام صحيح فرآيند مذاكره به كمك ارسال صحيح علائم و پيام ها ، درك صحيح شرايط خود و شرايط طرف مقابل و بالاخره دريافت پيام از طرف مقابل ونشان دادن واكنش مناسب نيست  به آن است .

تعريف مذاكره :

مذاكره ، هنر رسيدن به تفاهم متقابل از طريق چانه زدن و بحث و استدلال بر سر نكات اساسي است . به عبارت ديگر ، مذاكره مجموعه كنش ها  و واكنش هاي طرفين معامله بر سر مو ضوع هاي مورد علاقه كه شايد بهتر باشد آن را فرآيند بناميم به مراتب فراتر از ارائه حضوري يك پيشنهاد  وپذيرش يا رد آن است .

مذاكره ، فرآيندي است كه افراد از موضع هاي واگرا ، به موضع هايي كه توافق حاصل شود ، حركت مي كنند .

ويژگي مذاكره

هدف از مذاكره رسيدن به توافق است مذاكره پاسخ به اين پرسش هاست ، چگونه ميتوان در مذاكره به توافق رسيد ؟ چرا در سازمان ها و ادارات مي گويند فلاني براي مذاكره برود و فلاني نرود ؟ طرف هاي مذاكره براي فهميدن نيازهاي يكديگر و وجوه اختلاف تلاش مي كنند ، تا از اين طريق حوزه هاي تضادي كه از دستيابي به بهترين نتايج بين آنها جلوگيري مي كنند را از بين ببرند .

تشخيص علايق از طريق مذاكره ، مستلزم مهارت ارتباطي سطح بالا و درك كامل اهميت موضوع است . بهترين روش دستيابي به درك مناسب بر پايه شناخت و تجزيه وتحليل علايق راهبردي طرف هاي مذاكره قرار دارد .

محور بحث و مذاكره در بازاريابي معمولا" قيمت شرايط تحويل ، مشخصات كالا ، بسته بندي ، گارانتي و ... است .

اركان مذاكرات بازاريابي

الف ) اهداف :

هدف مذاكرات بازاريابي براي هر كدام از طرفين مذاكره نفعي است كه از انجام داد و ستد حاصل ميشود . بديهي است منافع مورد انتظار بياد مشخص و قابل ارزيابي باشد .

ب ) روش ها :

مذاكرات بازاريابي نيز مانند ساير مذاكرات ميتوانند با روش هاي سخت وخشن ، ملايم و يا منطقي صورت گيرند .

ج ) افراد : نقش شخص يا اشخاص مذاكره كننده ، از آن جهت اهميت دارد كه دانش و بينش آنها ، سن ، جنس ، عواطف و بالاخره مقام وموقعيت شغلي يا اجتماعي آنها ، آثار متفاوتي بر ثمر بخشي و موفقيت يا بي ثمري و شكست مذاكرات بر جاي مي گذارد .

د ) اطلاعات : هر مذاكره بر پايه اطلاعات استوار است . در مذاكرات بازاريابي كه بين دوقطب يا دوگروه مخالف يا داراي منافع متضاد صورت مي گيرد ، هر كدام از طرفين در بدو امر بايد اطلاعات اساسي و حتي بسيار دقيق درباره طرف مقابل جمع آوري كرده باشند، در غير اينصورت امكان دارد توافق هاي به عمل آمده به مرحله عمل نرسند يا بين طرفين بر سر چگونگي توافق ها اختلاف بروز كند .

برنامه ريزي مذاكرات بازاريابي

براي انجام يك مذاكره موفق ، در زمينه هاي بازاريابي و فروش ، پس از تعيين اهداف ، بايد حيطه و حدود مطالب مورد بحث يا دستور جلسه مشخص شود .

چك ليست زير ميتواند در برنامه ريزي مذاكرات بازاريابي مورد استفاده قرار گيرد :

الف ) افتتاح جلسات

چگونه جلسه را افتتاح كنيم ؟

ميزان علاقه افراد حاضر در جلسه چه اندازه است ؟

احتياجات طرفين مذاكره كدام است ؟

چه زمينه هاي مشتركي بين طرفين مذاكره وجود دارد ؟

مواضع طرفين مذاكره

ب ) دامنه اختيار

با چه اشخاصي ملاقات خواهيم كرد ؟

سابقه و تاريخچه روابط طرفين چگونه بوده است ؟

طرف مقابل چه قدر اختيار دارد ؟

قدرت و نفوذ

ميزان قدرت و اختيار آنها در مورد ما يا رقباي ما چه قدر است ؟

محدوده اختيار ما در اين حيطه چه اندازه است ؟

چگونه ميتوان از اختيار خود در جهت منافع طرفين استفاده كرد ؟

د) تعهدات

ميزان علاقه طرف مقابل به برگزاري جلسات چه قدر است ؟

اهميت رسيدن به توافق از سوي طرف مقابل چه اندازه است ؟

آيا واقعا" خواستار يا نيازمند دستيابي به توافق هستيم ؟

آيا توافق به دست آمده ثبات خواهد داشت ؟

رقابت /محدوديت

شرايط بازار تا چه اندازه روند مذاكرات را تحت تاثير قرار ميدهد ؟

در اين رابطه چه اهرم هايي به كار گرفته ميشود ؟

نوآوري وپيشرفت

از چه امتيازي برخورداريم تا از موفقيت خود اطمينان حاصل كنيم ؟

پيشنهادهاي مطرح شده در جلسه ها تا چه اندازه جديد و نو است ؟

چه كسي براي كمك ، داوطلب خواهد شد ؟

روش هاي مذاكرات بازاريابي

روش هاي مذاكرات بازاريابي نيز مانند ساير روش هاي مديريت به طور قطع و يقين قابل تفكيك وطبقه بندي نيست و هر مذاكره كننده اي با توجه به تجربه ، دانش ، تسلط ويژگي هاي فردي و تخصصي و بالاخره شرايط زماني ومكاني ، به نوعي با طرف مقابل برخورد مي كند ولي سه شيوه زير قابل ذكر است :

الف ) روش مذاكره ملايم :

بسياري از مديران بازاريابي تابع روش مسالمت ، انعطاف پذيري ، كوتاه آمدن ، امتياز دادن، برخورد دوستانه و با وقار ، خودداري از درگيري و خصومت براي رسيدن به نتيجه مطلوب هستند . از نظر اين گروه ، مذاكره اي به عقد قرارداد فروش منجر ميشود كه در محيطي آرام و بدون خشونت و با جلب رضايت مشتري يا فروشنده انجام شده باشد . زيرا هدف انجام دادن معامله است و بايد شرايط را براي تحقق آن مهيا ساخت .

ب ) روش مذاكره خشن : تاكتيك خشونت در مذاكرات بازاريابي ، از سياست و نظامي گري به بازاريابي راه يافته و شيوه مطلوبي نيست . بديهي است در هر مذاكره اي ، تاكيد برخواسته ها ، عدم انعطاف ، اصرار ورزيدن بر اعتقادات يا مواضع و امثال آنها موجب ميشود كه طرف مقابل نيز با همين شيوه ها وارد عمل شود و طبيعي است كه با ايجاد جو عدم تفاهم و خصومت ، مذاكرات بي نتيجه پايان پذيرد .

ج) روش مذاكره منطقي يا اصولي : يك مذاكره كننده موفق اعم از خريدار ، فروشنده ، واسطه ويا هر شخصي كه در زمينه هاي حرفه اي ديگر فعاليت مي كند ، با اصول گرايي ، منطق ، ملايمت بجا ، خشونت به موقع و بالاخره با نگرش سيستمي به موضوع ميتواند مذاكرات را به طرف دلخواه هدايت كند . هدف نهايي مذاكرات بازاريابي پيشبرد فروش است و پيشبرد فروش در بسياري از متون بازاريابي به نام ارتباطات بازاريابي خوانده شده است . بدين معني كه مذاكره كردن ، يك فعاليت ارتباطي است و ارتباط به معناي رساندن ، اثر گذاشتن و دريافت پاسخ است و ناگفته پيداست كه در يك فعاليت ارتباطي نبايد با روحيه ، اخلاق ، اعتقاد و ضوابط حرف مقابل با سختي و خشونت برخورد كرد .

البته ملايمت بيش از حد و امتياز دادن غير عادي نيز موفقيت بنگاه را به خطر مي اندازد.

بنابراين ، بهتر است كه با روش منطقي و اصولي ، مذاكرات را آغاز و اداره كرد و پس از دستيابي  به نتيجه مطلوب خاتمه داد .

دو روش مشخص ديگر كه در مذاكرات بازاريابي ميتوان به كار گرفت . عبارتند از: روش برون گرايي و روش قياسي – استنتاجي .

روش برون گرايي : نمايانگر تلاش براي ترغيب ديگران نسبت به انجام كار با دادن اطلاعات است كه در حقيقت همان ترغيب و تشويق طرف مقابل با اعمال فشار به شمار مي رود .

روش قياسي – استنتاجي: براي ترغيب طرف مقابل نسبت به انجام كاري است كه از طريق سوق دادن او به سمت آن كار صورت مي پذيرد . بنابراين ، اين روش مستلزم مهارت بيشتر است ودر مقايسه با روش برون گرايي ، زيركانه تر به نظر مي رسد . يافتن روش كاملي كه بتوان آن را در تمام شرايط مورد استفاده قرار داد ، كار دشواري است. هر يك از اين روش ها فوايد خاص خود را دارند . به عنوان مثال ، يك نماينده فروش براي جلوگيري از هرگونه ضرر وزيان بايد روش برون گرايي را به گونه اي منطقي به كار گيرد . يا مذاكره كننده اي كه درگير معامله بزرگي است كه چندين ماه به طور مي انجامد مانند ( فروش گاز طبيعي ايران به تركيه ) بايد از روش قياسي – استنتاجي به گونه اي محتاطانه استفاده كند .

اگر طرف مقابل فردي برون گرا باشد ، دايم رشته كلام را در دست دارد و مجال صحبت كردن را به طرف مقابل نمي دهد ، بنابراين ، طرف مقابل بايد به دنبال يافتن زماني مناسب براي ارائه پيشنهادهاي خود باشد . اگر طرف مقابل مذاكره ، از روش استنتاجي استفاده كند و ناچار مذاكره در مورد خاصي باشد ، سوال هاي زيادي از جانب يكي از آنها مطرح خواهد شد كه ناگزير با سوال هاي بيشتري از جانب ديگري مواجه خواهد شد .

براي قضاوت درباره چگونگي هر روش مذاكره بايد به سه معيار توجه شود :

-         توافق بايد عاقلانه و موثر باشد .

-         رابطه ميان طرفين مذاكره را بهتر كند .

-         با حداقل از خراب شدن رابطه طرفين مذاكره جلوگيري كند .

متداول ترين شكل مذاكره آن است كه به موضع گيري هاي متوالي و سرانجام عدول از خواسته قبلي وتسليم شدن متكي است .

گام اول در جهت فراهم آوردن زمينه مذاكره ، ايجاد محيط مناسب است كه شامل موارد ذيل است :

-         ايجاد فضاي مناسب

-         انتخاب زمان مناسب براي مذاكره

-         انتخاب محل مناسب

ايجاد فضاي مناسب : مذاكره كنندگان با تجربه معتقدند كه هر مذاكره ميتواند يك از چهار نتيجه احتمالي زير را به دنبال داشته باشد :

قطعا" هيچ كس خواهان شكست در مذاكره نيست ، مگر آن كه شخص انگيزه هاي ديگري را دنبال كند . احتمال شكست در مذاكره ، طرفين را به دو دسته تقسيم مي كند :

-         دسته اول افرادي هستند كه رقابتي عمل مي كنند و مايلند در تمام مذاكرات پيروز شوند.

-         دسته دوم افرادي هستند كه برمبناي همياري عمل ميكنند و مايلند طرفين مذاكره هردو پيروز شوند .

اگر هدف پيشرفت مستمر در تجارت باشد ، روش دوم بهتر است .

انتخاب زمان مناسب :

بهترين و مناسب ترين زمان مذاكره هنگامي است كه طرف مقابل بيشتر خواهان انجام معامله باشد . عامل زمان تاثير بسزايي در روند مذاكرات دارد . مثلا" اگر فروشنده اي از جانب شركت خود تحت فشار محدوديت زماني باشد ، ممكن است مبلغ پايين تري را پيشنهاد كند .

خصوصيات يك مذاكره كننده با تجربه عبارت است از :

انتخاب برنامه زمان بندي دقيق

ترغيب بردبارانه طرف مقابل به حضوردر مذاكره

آماده كردن دقيق موضوعات مورد بحث

خودداري از برقراري مذاكرات بدون برنامه ريزي دقيق

در نظر داشتن اين مطلب كه شايد آنچه در ذهن اوست ، در دستور كار طرف مقابل نيز باشد.

در نظر داشتن محدوديت هاي طرفين ( به عنوان مثال ، بازدهي كار شما صحيح بيشتر است يا بعداز ظهرها ) .

انتخاب مكان مناسب براي مذاكره :

بهترين محل براي مذاكره مكاني است كه بيش از از هرجاي ديگر در آن احساس آرامش و مهم تر از همه احساس اطمينان حاصل شود . منظور از احساس آرامش در اين جا فراتر از احساسي است كه در منزل به افراد دست ميدهد . زيرا گاهي اوقات محيط منزل با وجود مزيت هاي كه دارد ، ناراحتي هايي نيز براي اشخاص به وجود مي آورد .

نكات مهم در مذاكرات بازاريابي :

تا آن جا كه مي توانيد از ارائه اطلاعات داوطلبانه نسبت به مسائل شركت خود احتراز كنيد.

شكيبايي و خونسردي خود را حفظ كنيد . هيچ خريد يا فروشي را با عجله انجام ندهيد .

در مقام يك فروشنده بيشتر از انعطاف پذير باشيد .

زمان و مكان مناسبي را براي مذاكرات فروش در نظر بگيريد .

در پذيرايي از خريدار و ايجاد رابطه عاطفي با وي غفلت نكنيد .

اول گوش كنيد ، دوم يادداشت برداريد . سوم فكر كنيد و سپس تصميم بگيريد .

هر تصميمي را به جاي خود بيان كنيد ، اگر تصميم نهايي در ميانه كار علني شود . مذاكرات با شكست مواجه ميشود .

به آداب و سنن و اعتقادهاي طرف مذاكره احترام بگذاريد .

بي جهت روي بعضي مواضع پافشاري نكنيد .

درصورت نياز به اطلاعات جديد ، تنفس اعلام كنيد .

از فرصت ها استفاده كنيد و به خطوط فكري ، مشكلات مالي و اقتصادي طرف مقابل پي ببريد .

در مذاكرات مهم كه منافع بازاريابي بنگاه تعيين ميشود شخصا" به عنوان مدير ارشد يا مسئول اجرايي حاضر شويد .

در حالت ترديد از امضاي قرارداد خودداري كنيد .

منافع بلند مدت را به درآمد امروز ترجيح دهيد .

اگر نمي توانيد بفروشيد ، بخريد . اگر نمي توانيد بخريد ، بفروشيد . نقدينگي را به حركت اندازيد .

يك دادو ستد كوچك يا متوسط ، راهگشا و زمينه ساز داد وستد هاي بزرگتر است ، از انجام دادن آن غافل نشويد .

مسائل شخصي را در مذاكره دخالت ندهيد . منافع دو شركتي كه با هم مذاكره مي كنند از منافع افراد جداست .

فقط حضور فيزيكي كارشناسان يا متخصصان مختلف در يكي از جلسات مذاكرات ، بازاريابي كافي نيست ، با جلب مشاركت آنها در همه جلسات مذاكرات ، آنها را در نتايج به دست آمده سهيم كنيد .

در مذاكرات بازاريابي هردو طرف برنده هستند ، خريدار با خريد كالا و فروشنده با فروش كالا به منافع مورد استفاده دست پيدا مي كنند .

به عنوان يك فروشنده ، بازارياب يا مدير بازاريابي در مذاكرات از حربه هاي فروش استفاده كنيد. قيمت كمتر ، كيفيت برتر ، زمان وتحويل كوتاهتر ، ارائه به موقع خدمات بعد از فروش ، تنوع كالاها ، مشخصات و صفات ممتاز محصول ، تخفيفات و مزاياي جانبي مناسب ، سهولت حمل و هركدام ميتواند امتيازي باشد .

در مناقصه ها ، كيفيت را فداي قيمت نكنيد . هيچ مدير عاقلي از طريق پايين آوردن كيفيت ، قيمت را تا سطح دلخواه تقليل نمي دهد .

سعي كنيد مذاكرات بازاريابي در محيط كارشما صورت گيرد . در اين شرايط ضمن برخودداري از مزيت هاي محيطي و رواني ، ميتوانيد اوضاع را كنترل كنيد .

ترتيبي دهيد كه اعضاي تيم مقابل شما ، به صورت پراكنده بر سرميز مذاكره بنشينند .

اجازه ندهيد كه مباحث از جانب طرف مقابل عنوان شود .

هيچگاه شايستگي ، توان مالي يا ويژگي هاي اخلاقي طرف مقابل و صحت عمل او را زير سوال نبريد .

آخرين كلام را به عنوان پيشنهاد نهايي در هنگامي كه طرف مقابل موضوعي براي گفتن ندارد ، بيان كنيد .

ياد بگيريد كه خوش مشرب باشيد . در مذاكرات بازاريابي ، خوش مشرب بودن فروشنده در خريدار ايجاد انگيزه ميكند .

به عنوان يك مدير يا رئيس نمايندگي در مذاكرات بازاريابي ، همكاران خود را با مفهوم سازش و كم كردن فاصله ها به قصد حصول توافق آشنا سازيد .

مذاكره

مذاکره در بازاریابی

مذاکره، هنر رسیدن به تفاهم متقابل از طریق چانه زدن و بحث و استدلال بر سر نکات اساسی است. به عبارت دیگر، مذاکره مجموعه کنش ها و واکنش های طرفین معامله بر سر موضوع های مورد علاقه که شاید بهتر باشد آن را فرآیند بنامیم به مراتب فراتر از ارائه حضوری یک پیشنهاد و پذیرش یا رد آن است. مذاکره، فرآیندی است که افراد از موضع های واگرا، به موضع هایی که توافق حاصل شود، حرکت می کنند. هدف از مذاکره رسیدن به توافق است مذاکره پاسخ به این پرسش هاست؛ چگونه می توان در مذاکره به توافق رسید؟ چرا در سازمان ها و ادارات می گویند فلانی برای مذاکره برود و فلانی نرود؟ طرف های مذاکره برای فهمیدن نیازهای یکدیگر و وجوه اختلاف تلاش می کنند، تا از این طریق حوزه های تضادی که از دستیابی به بهترین نتایج بین آن ها جلوگیری می کنند را از بین ببرند. تشخیص علایق از طریق مذاکره، مستلزم مهارت ارتباطی سطح بالا و درک کامل اهمیت موضوع است. بهترین روش دستیابی به درک مناسب برپایه شناخت و تجزیه و تحلیل علایق راهبردی طرف های مذاکره قرار دارد. محور بحث و مذاکره در بازاریابی معمولا قیمت شرایط تحویل، مشخصات کالا، بسته بندی، گارانتی و... است.


ارکان مذاکرات بازاریابی

الف) اهداف: هدف مذاکرات بازاریابی برای هر کدام از طرفین مذاکره نفعی است که از انجام داد و ستد حاصل می شود. بدیهی است منافع مورد انتظار باید مشخص و قابل ارزیابی باشد.
ب) روش ها: مذاکرات بازاریابی نیز مانند سایر مذاکرات می توانند با روش های سخت و خشن، ملایم و یا منطقی صورت گیرند.
ج) افراد: نقش شخص یا اشخاص مذاکره کننده، از آن جهت اهمیت دارد که دانش و بینش آن ها، سن، جنس، عواطف و بالاخره مقام وموقعیت شغلی یا اجتماعی آن ها، آثار متفاوتی برثمر بخشی و موفقیت یا بی ثمری و شکست مذاکرات برجای می گذارد.
د) اطلاعات: هر مذاکره بر پایه اطلاعات استوار است. در مذاکرات بازاریابی که بین دو قطب یا دو گروه مخالف یا دارای منافع متضاد صورت می گیرد، هر کدام از طرفین در بدو امر باید اطلاعات اساسی و حتی بسیار دقیق درباره طرف مقابل جمع آوری کرده باشند، در غیر این صورت امکان دارد توافق های به عمل آمده به مرحله عمل نرسند یا بین طرفین بر سر چگونگی توافق ها اختلاف بروز کند.

روش های مذاکرات بازاریابی

روش های مذاکرات بازاریابی نیز مانند سایر روش های مدیریت به طور قطع و یقین قابل تفکیک و طبقه بندی نیست و هر مذاکره کننده ای با توجه به تجربه، دانش، تسلط ویژگی های فردی و تخصصی و بالاخره شرایط زمانی و مکانی، به نوعی با طرف مقابل برخورد می کند ولی سه شیوه زیر قابل ذکر است:
 
الف) روش مذاکره ملایم: بسیاری از مدیران بازاریابی تابع روش مسالمت، انعطاف پذیری، کوتاه آمدن، امتیازدادن، برخورد دوستانه و با وقار، خودداری از درگیری و خصومت برای رسیدن به نتیجه مطلوب هستند. از نظر این گروه، مذاکره ای به عقد قرارداد فروش منجر می شود که در محیطی آرام و بدون خشونت و با جلب رضایت مشتری یا فروشنده انجام شده باشد. زیرا هدف انجام دادن معامله است و باید شرایط را برای تحقق آن مهیا ساخت.

ب) روش مذاکره خشن: تاکتیک خشونت در مذاکرات بازاریابی، از سیاست و نظامی گری به بازاریابی راه یافته و شیوه مطلوبی نیست. بدیهی است در هر مذاکره ای، تاکید برخواسته ها، عدم انعطاف، اصرار ورزیدن بر اعتقادات یا مواضع و امثال آن ها موجب می شود که طرف مقابل نیز با همین شیوه ها وارد عمل شود و طبیعی است که با ایجاد جو عدم تفاهم و خصومت، مذاکرات بی نتیجه پایان پذیرد.

ج) روش مذاکره منطقی یا اصولی: یک مذاکره کننده موفق اعم از خریدار، فروشنده، واسطه و یا هر شخصی که در زمینه های حرفه ای دیگر فعالیت می کند، با اصول گرایی، منطق، ملایمت بجا، خشونت به موقع و بالاخره با نگرش سیستمی به موضوع می تواند مذاکرات را به طرف دلخواه هدایت کند. هدف نهایی مذاکرات بازاریابی پیشبرد فروش است و پیشبرد فروش در بسیاری از متون بازاریابی به نام ارتباطات بازاریابی خوانده شده است. بدین معنی که مذاکره کردن، یک فعالیت ارتباطی است و ارتباط به معنای رساندن، اثر گذاشتن و دریافت پاسخ است و ناگفته پیداست که در یک فعالیت ارتباطی نباید با روحیه، اخلاق، اعتقاد و ضوابط حرف مقابل با سختی و خشونت برخورد کرد. البته ملایمت بیش از حد و امتیاز دادن غیرعادی نیز موفقیت بنگاه را به خطر می اندازد. بنابراین، بهتر است که با روش منطقی و اصولی، مذاکرات را آغاز و اداره کرد و پس از دستیابی به نتیجه مطلوب خاتمه داد.

تبليغات پنهان

تبليغات پنهان افسانه اي در قرن بيستم 

مفهوم تبلیغات پنهان، یعنی اینکه تبلیغ‌کنندگان با استفاده از محرک‌های تبلیغاتی مخفی و غیرقابل شناسایی، می‌توانند بر مطلوبیت یا حتی خرید کالایی تاثیر بگذارند، یکی از افسانه‌های فرهنگ مردمی در قرن بیستم است.

مارتا راجرز و کرک اسمیت (۱۹۹۳) متذکر می‌شوند که به نظر می‌رسد در حالی که تبلیغ‌کنندگان حرفه‌ای این تصور را مسخره می‌کنند و عملاً هیچ یک از اعضای جامعه دانشگاهی تبلیغات آن را معتبر نمی‌دانند، عموم مردم بر این عقیده‌اند که تبلیغات پنهان به طور گسترده و موثری انجام می‌شود. ادعاهای اولیه درباره تاثیر تبلیغات پنهان، آشکارا به دهه ۱۹۵۰ برمی‌گردد و طرفداران آن هیچ مدرک یا شاهد علمی در این باب ارائه نکرده‌اند، با این وجود چنین ادعاهایی، این فرض را القا کرده‌اند که تبلیغ‌کنندگان از پیام‌های پنهان، برای تحت تاثیر قراردادن افراد استفاده می‌کنند، بدون آنکه اشخاص از آن آگاه باشند. بنا به نظر عموم مردم، این داستانی بسیار خوب است.

نبود مدرک نمونه‌هایی از مطالعات تحقیقاتی که در برابر تاثیرگذاری تبلیغات پنهان نتیجه‌گیری می‌کنند، عبارتند از بررسی‌های تیموتی ای. مور (۱۹۸۲)،‌ جوئل سکرت (۱۹۸۷) و جان روکی و ج. دان رد (۱۹۸۵) مطالعه‌ای دانشگاهی که توسط کاترین تیوس (۱۹۹۴) انجام شده است، اعتباری اندک را برای تبلیغات پنهان دست و پا می‌کند، بدون آنکه مدعی ارائه مدرکی برای تاثیرات رفتاری باشد. در حالی که تحقیقات روانشناسانه زیادی در ارتباط با امکان درک و اقناع پنهان انجام شده است، نتایج این تحقیقات، همچون مساله وجود تاثیرات پنهان، به خصوص با توجه به توانایی محرک‌های پنهان برای تاثیرگذاری بر رفتارها، مورد بحث است.

محققان اندک دانشگاهی که در قلمرو تبلیغات نسبت به تاثیرگذاری محرک‌های پنهان ادعا کرده‌اند، در زمینه‌های روش‌شناسی یا منطقی دچار مشکل هستند (برای مثال کیلبورن، پینتون، وردلی، ۱۹۸۵) به علاوه پس از آنکه شارون بیتی و دل‌ هاوکینز (۱۹۸۹) ‌در همتاسازی ادعای اولیه دل هاوکینز (۱۹۷۰) نسبت به تاثیرات پنهان در شرایطی تبلیغات مانند که به طور گسترده از آن نقل قول شده بود، توفیقی کسب نکردند، این ادعا نادیده گرفته شد.

در واقع هیچ همتاسازی موفقی از مطالعاتی که به عنوان مدرکی در پشتیبانی از تاثیرات پنهان در تنظیماتی تبلیغات مانند، مطرح شده، گزارش شده است. در نهایت ورا- تحلیلی که توسط چارلز ترپی (۱۹۹۶) روی مطالعاتی صورت گرفته که در مورد تاثیرات پنهان در بافت تبلیغات مانند ترتیب داده شده است، نشان می‌دهد که میزان تنوع (یعنی اختلاف بین نتایج در شرایط پنهان در مقابل شرایط کنترل شده)، قابل چشمپوشی است.شاید جیمز ویکری، اولین و مهمترین ادعا را در باب تاثیرات تبلیغات پنهان ارائه کرده است: «آقای ویکری، رئیس یک شرکت تحقیقات انگیزش که نام او را برخود دارد، گفت که پیام‌های بازرگانی روی فیلمی انداخته می‌شود که به عنوان «پوشش بسیار مختصری از نور» عمل می‌کند. آنها بسیار سریع هستند تا ۳۰۰۰/۱ ثانیه- به حدی که نمی‌توانند به وسیله تماشاگر تشخیص داده شوند.آقای ویکری گزارش داد که اخیراً «آگهی تجارتی ناپیدا» را در یک سالن نمایش فیلم، واقع در نیوجرسی، به نام فرت‌لی آزمایش کرده است. آزمایش شش هفته طول کشید که دراین مدت حدود ۴۵ هزار نفر در سالن حاضر شدند.

دو پیام تبلیغاتی نشان داده شد؛ یکی تماشاگر را مجبور به خوردن ذرت بوداده می‌کرد و دیگری این جمله را مطرح می‌کرد: «کوکاکولا بنوشید.» بنا به گفته آقای ویکری «آگهی تجارتی ناپیدا» فروش ذرت بوداده را تا ۵/۵۷درصد و فروش کوکاکولا را تا ۱/۱۸ درصد بالا برد. («اقناع‌کنندگان» عمیقاً از «ابزار نهانی» استفاده می‌کنند: نمایش پنهان، ۱۲۷: ۱۹۵۷). قطعاً نبود جزئیات در مورد چنین ادعایی، اصلاً راضی‌کننده نیست و دانشمندان علوم اجتماعی یا فعالان عرصه تبلیغات، بدون در دست داشتن اطلاعات بیشتر، صحبت‌های ویکری را جدی نخواهند گرفت. علاوه بر اینکه نمایش مورد ادعا مجدداً اجرا نشده است. نبود چارچوب نظام‌مند مهم‌تر از آن، در واقع ویکری چه ادعایی دارد؟

آیا او ادعا می‌کند مردمانی که پیش از این هرگز در طول تماشای فیلم تنقلات نخریده بودند، یا این کار را به ندرت انجام می‌دادند، اکنون به خرید خوردنی مشغول می‌شدند، کسانی که مرتباً تنقلات می‌خریدند، این کار را بیشتر، یا زودتر انجام می‌دادند، یا آنانی که به طور معمول پپسی یا دیگر نوشابه‌های غیرالکلی را انتخاب می‌کردند، اینک کوکا می‌نوشیدند؟ یافته‌ها کمتر از حد لازم متعین شده‌اند و از دیدگاه تحلیل بازاریابی قابل تفسیر نیستند.چنین نقطه‌ضعف‌هایی، در میان طرفداران تاثیرگذاری تبلیغات پنهان، به داستان ویکری محدود نمی‌شود. اگر قرار است این پدیده جدی گرفته شده و توسعه داده شود، باید در قالب این نگاه مورد بحث قرار گیرد که تبلیغات به طور مفروض چگونه کار می‌کند. نبود یک مبنای منطقی قابل قبول برای چگونگی تاثیرگذاری پیام تبلیغاتی پنهان، تبلیغ‌کنندگان را بدون یک راهنما که به آنان بگوید چگونه کارشان را انجام دهند که بهترین کارکرد به دست آید، رها می‌کند.

شاید عقیده مردمی گسترده دامن (اما تایید نشده) نسبت به تبلیغات پنهان در درک اشتباه عموم از نقش تبلیغات ریشه‌ دارد. حضور همیشگی تبلیغات حاکی از نیاز تبلیغ‌کنندگان به آگاه کردن مشتریان احتمالی از دسترس‌پذیری و کاربردها یا خصائص ویژه کالای آنهاست، مشتریانی که به طور گسترده‌ای پراکنده شده‌اند و تماس شخصی با آنان عملی نیست.

در یک محیط شلوغ، تبلیغ‌کنندگان با وظیفه دلهره‌آور متناسب کردن پیام خویش با اهداف‌شان روبه‌رو هستند. راهبرد اساسی تبلیغات عبارت است از تکیه بر عناصری از پیام که در اهداف تبلیغ (یعنی افرادی که شرایطی را تجربه می‌کنند که کالا برای آن طراحی شده است) پژواک می‌یابد. بنابه نظر مور (۱۹۸۲) تخفیف پیام‌ها به سطحی پنهانی، مزیت مشخصی در پی ندارد که به چنین راهبرد تعیین‌کننده‌ای منجر شود.آمادگی مردم برای باور کردن امکان و حتی استفاده از تبلیغات پنهان، دارای موجودیتی مستقل از نقد بالاست.

ژرفای چنین سلیقه‌ مبتذلی توصیف‌کننده دوام این عقیده، بدون توجه به نبود مدرکی برای تاثیرات پنهان،‌یا توسعه‌یافتگی مفهومی آن، یا بستگی‌اش به طبیعت وظایف یک تبلیغ‌کننده است. نبود مجوز عمومی اگرچه باران هر روزه تبلیغ‌ها برای بعضی، به خصوص آنها که «در بازار» کالاهای تبلیغ شونده حضور ندارند، آزاردهنده است، تبلیغات عمومی به طور کامل به مثابه چیزی غیرقابل اجتناب پذیرفته شده است. از طرف دیگر تبلیغات پنهان، چندان پذیرفته شده نیست.